اکثر محتویات جلسات کوچ با مراجع شامل موارد بالا می شود. اگر موضوع جلسه به باورها و ارزش ها ارتباط داشته باشد، مبدا ورود برای گفتگو با کوچی اندکی دشوار می شود، اما ورود از طریق احساس، هیجانات، عمل و اقدام راحتتر است.

در بررسی واقعیت ها، کوچ دقیقا مشابه شخصی که با طلایاب به دنبال طلاست، سیگنال ها را دریافت و یا به دنبال سیگنال ها می رود. گفتگوی کوچینگی در مرحله reality ترتیب مشخصی ندارد و کوچ باید آماده و بادقت تمام حرفهای مراجع را بشنود، سیگنال ها را دریافت کند و کاملا به سیگنال های دریافت شده متمرکز باشد.

تعیین لوکیشن فعلی در این مرحله بسیار مهم است و پرسش ها باید به گونه ای باشند که بتوانیم جایی که مراجع ایستاده را کاملا مشخص کنیم. در نظر داشته باشید در این مرحله سوالاتی که در آن قصد داریم وضعیت موجود را بسنجیم، سوالات درستی نیستند.

نکته مهم: با چک کردن چه ویژگی‌هایی می توان به مختصات دقیق وضعیت موجود مراجع ‌رسید؟

1. چه کارهایی کردم؟
2. چه کارهایی می‌کنم؟
3. چه افکاری داشتم؟
4. چه افکاری دارم؟
5. چه احساسی داشتم؟
6. چه احساسی دارم؟

این گونه سوالات دو کارکرد دارند:

1. عرض گفتگو را زیاد می‌کند. (سوالات عرضی)
2. عمق گفتگو را زیاد می‌کند. (سوالات طولی)

نگاه کوچ باید معطوف به حال و گذشته باشد. فراموش نکنید نگاه به گذشته بسیار  کوتاه، عموما در گذشته نزدیک و همراه با برگشت سریع به زمان حال است.

بعد از کاوش، پرسشگری در یک نقطه کوچ را به رگه هایی از طلا می‌رساند. طلایی که در این مرحله به دست میاد آگاهی جدید مراجع نسبت به خود و مشکلش است.

این نوع از آگاهی دارای دو وجه است:

1. درک مشکل
2. درک راهکار مشکل

 با درک مشکل بخشی از مسائل کوچ حل می شود اما ارزش اساسی در بررسی واقعیت reality زمانی خلق میشود که مراجع در راه حل به آگاهی رسیده باشد. اگر صرفا کشف مانع اتفاق افتاده است، این آگاهی نیست.

از هنگامی که هدف مشخص شود، عملا در ذهن کوچ و مراجع تصویری واضح و روشن از قله‌ای که قرار بر فتح آن است، به وجود می آید. یکی از بهترین نقطه ها برای ورود به بحث R، بررسی سطوح آگاهیست.

بررسی سطوح آگاهی شامل:

• بررسی احساس
• اقدام
• تفکر مراجع در موقعیت فعلی هستش.

در این میان، رفتار و احساسات نقطه‌های ورودی بهتری برای تعیین واقعیت اند. این دو کانال کمک می کنند که مراجع از طریق آن بتواند به باورها، ارزشها و افکارش دسترسی پیدا کند. تغییرات بنیادی باید در افکار، باورها و ارزش ها اتفاق بیفتد تا کوچ بتوانید امیدوار باشد که تغییرات در اقدام و احساس پایدار اند.