کوچینگ مالی

همه ما می‌دانیم که مشاوران مالی به ارائه مشاوره می‌پردازند و برنامه‌ریزان مالی برنامه‌ریزی می‌کنند، اما کوچ‌های مالی چه کاری انجام می‌دهند؟

کوچینگ مالی در واقع یک فرآیند منظم فردی یا سازمانی است که به تسهیل و تسریع دستیابی به اهداف کمک می‌کند و بهبود عملکرد فردی را به دنبال دارد. این خدمات توسط یک کوچ حرفه‌ای به مراجعه‌کننده ارائه می‌شود. برخلاف مشاوره و آموزش، کوچینگ مالی به جزئیات نمی‌پردازد و به تعاریف علمی و عرفی نمی‌پردازد، بلکه می‌کوشد تا روشن کند:

• مراجع چگونه فکر می‌کند؟
• چه احساسی دارد؟ و چه چیزی می‌خواهد؟
• و در نهایت، آن‌ها را به او نشان دهد.

در این فرآیند، مهم است که مراجع نگرش خود را درباره عوامل کلیدی حل مسائل مانند ثروت و دارایی بررسی کند و در صورت نیاز، مسئولیت تغییر را بپذیرد و آن را انجام دهد. بر این اساس، کوچ به عنوان آینه‌ای در برابر مراجع قرار می‌گیرد تا او فرآیند تفکر خود را ببیند و در عین حال به او گوش می‌دهد.

این گوش‌سپاری یک شنیدن معمولی نیست؛ بلکه کوچ از مراجع می‌خواهد که بلند فکر کند و اجازه دهد تا در فرآیند اکتشاف مشارکت کند. این شراکت نهایتاً منجر به کشف مقصود و هدف نهایی مالی می‌شود، به‌گونه‌ای که با ارزش‌ها و باورهای مراجع همسو باشد و در نهایت با شناسایی موانع موجود، سرعت و تحرک مراجع را برای رسیدن به هدف افزایش دهد.

برخی بر این باورند که در نهایت تمام شاخه‌های کوچینگ به کوچ زندگی ختم می‌شود. این خطا از آن ناشی می‌شود که آن‌ها قادر به تمیز دادن موضوع یا هدف مراجعه‌کننده از مقصود او نیستند.

در اینجا، یک کوچ با صلاحیت و دانش مالی باید مراجع را از بیان جزئیات خلاص کند و در عین حال، بدون اینکه مالکیت و تعهدات مسئله به او منتقل شود، به او کمک کند. مطالعات نشان می‌دهد که تلاش ما برای کسب ثروت با آنچه که آرزو می‌کنیم، در تداخل است و اغلب بیان جزئیات، اختلال را بیشتر می‌کند.

در حقیقت، پیشرفت ما در مسیر ثروت به سه عامل بستگی دارد:

1. شفافیت خواسته
2. کاهش اختلالات درونی
3. افزایش تسلط به موانع بیرونی

1. شفافیت خواسته:

   در اولین گام، با توجه به گفتگوهای اولیه بین کوچ و مراجع، خواسته و مقصود مراجع مشخص و چرایی آن روشن می‌شود. این خواسته در طول جلسه به وضوح با وسیله یا دستاوردهای میان‌راه و همچنین مقصود و چشم‌انداز نهایی متمایز می‌شود. برای یک کوچ مالی، بسیار مهم است که خواسته مراجع را از نخواسته‌های او جدا کند و این امر را به او نشان دهد؛ چرا که بسیاری از خواسته‌های ما از نخواستن ناشی می‌شود. مثلاً ممکن است ما نخواهیم فقیر باشیم و به همین دلیل بگوییم: “می‌خواهم ثروتمند شوم.” این خواسته باید به‌طور دقیق‌تر از سمت کوچ بررسی شود تا قصد حقیقی آشکار شود. همچنین، بسیاری از خواسته‌ها دلیل مستقل ندارند؛ مثلاً برخی می‌خواهند ثروتمند شوند تا خانواده به آن‌ها افتخار کند یا برای دوستان و آشنایان مایه مباهات باشند. اما وقتی عمیق‌تر می‌شوند، می‌بینند که برای خود دلیلی ندارند.

2. کاهش اختلالات درونی:

   در جلسات کوچینگ، به‌ویژه کوچینگ مالی، بسیار مهم است که عوامل کلیدی (درونی و بیرونی) توسط مراجع شناسایی و تعریف شوند و همچنین در خدمت مقصود و رسالت قرار گیرند. این بازتعریف باعث می‌شود فرد نگرش خود را مشاهده کند و در صورت لزوم آن را تغییر دهد. به‌عنوان مثال، عامل کلیدی درونی در موضوع ثروت، باور و نگرش فرد نسبت به پول و دارایی است. در این خصوص، نگرش مراجع کجاست؟ یا به عبارتی، توجه او کجا متمرکز است؟ آیا این توجه در خدمت ثروت است؟

3. افزایش تسلط به موانع بیرونی:

   در این بخش، کوچ نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارد. او تلاش می‌کند با ایجاد فضایی مناسب و استفاده از سوالات قدرتمند، مراجع را برای فائق آمدن بر موانع آماده کند و توان او را برای حرکت در مسیر و تسلط بر موانع افزایش دهد. هر چه مراجع در این فرآیند بیشتر تلاش کند، به همان اندازه توانش افزوده می‌شود. از همین رو، می‌گویند که مسئولیت جلسه با مراجع است، اما مدیریت آن بر عهده کوچ می‌باشد.
   یکی از رایج‌ترین موانع بیرونی در زمینه ثروت، نحوه ارتباط و رفتار فرد با افراد، سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی، به‌ویژه نهادهای مالی است. پس از آنکه کوچ مطمئن شد مراجع به آگاهی در این خصوص رسیده است، او را دعوت به اقدام می‌کند و از او می‌خواهد گزارشی شفاف از نحوه عملکرد صحیحش در راستای مقصود ارائه دهد.