کمک به مراجعین، برای اعمال تغییرات مثبت در زندگی و رسیدن به اهدافشان، هر چند کار شیرین و لذتبخشی است؛ اما ممکن است کوچ، درطول زندگی حرفهای خود، با مراجعان سرسختی روبهرو شود که این تجربۀ شیرین را به چالشی سخت برای او تبدیل کنند. این مراجعان، با اینکه با میل خود، در جلسه کوچینگ شرکت میکنند و میخواهند تغییر کنند، اما درطول روند جلسه همراهی لازم را با کوچ ندارند و در کل هدایت جلسه را برای کوچ، به کابوسی ترسناک تبدیل میکنند. البته این دسته از مراجعین، برخلاف ظاهر سرسختی که دارند، بسیار آسیبپذیر هستند و زخمهای زیادی را با خود حمل میکنند.
از همین رو مدیریت مراجعین سخت یکی از جنبههای حیاتی در حوزه کوچینگ است که تأثیر بسزایی بر کیفیت خدمات ارائه شده دارد. در حالی که ارتباط نزدیک با مراجعین عملی اساسی است، اما در مواجهه با مراجعین سخت، توانایی مدیریت و ارتقاء این ارتباطات از اهمیت ویژهای برخوردار میشود.
مراجعین سخت به چه کسانی گفته می شود؟
مراجعین سخت در کوچینگ افرادی هستند که به دلایل مختلف، ممکن است مقاومت و مخالفت نسبت به تغییرات و بهبودها در زندگی شان نشان دهند. این افراد ممکن است با چالشهایی مانند ترس از ناامنی، عدم آشنایی با راهکارهای مناسب، یا احساس عدم توانایی در مواجهه با تغییرات، به مشکلات و چالشها نگاه کنند. کار با مراجعین سخت نیاز به حوصله، احترام به تجربیات و احساسات آنها، و ارائه حمایت و راهنمایی توانمند کوچ دارد تا بتواند آنها را در مسیر تغییر و بهبود همراهی کند و کوچی را در پذیرش و استفاده از فرصتهای کوچینگ تشویق نماید.
انواع مراجعینِ سخت در کوچینگ
مراجعین با انتظارات غیرواقعبینانه:
این دسته از مراجعان توقع دارند که با شرکت در چند جلسه کوچینگ، مشکلاتشان به سرعت حل شود و به موفقیتهای بزرگی دست یابند. این افراد ممکن است به سختی بتوانند واقعیت مسیر تغییر و رشد را بپذیرند و به زمان و تلاش مورد نیاز برای دستیابی به اهدافشان باور داشته باشند. کوچ در این مواقع باید به وضوح انتظارات را مدیریت کند و به مراجع کمک کند تا به جای تمرکز بر نتایج فوری، بر فرآیند رشد و پیشرفت متمرکز شود.
مراجعین وابسته:
برخی مراجعان ممکن است به کوچ وابستگی زیادی پیدا کنند و به جای اینکه خودشان مسئولیت رشد و تغییر را به عهده بگیرند، انتظار داشته باشند کوچ همه مشکلات را برایشان حل کند. این مراجعان اغلب به جای اینکه خودشان تصمیمات مهم زندگی را بگیرند، منتظر توصیه و راهنمایی مستقیم کوچ هستند. در این مواقع، کوچ باید مرزهای مشخصی را تعیین کند و مراجع را تشویق کند تا استقلال فکری و مسئولیتپذیری خود را تقویت کند.
مراجعین دارای خودپنداره پایین:
این افراد ممکن است به دلیل تجربیات گذشته یا باورهای منفی خود نسبت به تواناییهایشان، دچار کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس باشند. چنین مراجعانی معمولاً دچار شک و تردید نسبت به توانایی خود در ایجاد تغییرات مثبت هستند. کوچ باید با حمایت و تشویق مناسب، این مراجعان را کمک کند تا به تدریج بر این باورهای منفی غلبه کنند و احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس خود را تقویت کنند.
مراجعین مبهم و نامشخص:
این دسته از مراجعان به وضوح نمیدانند که چه چیزی از جلسات کوچینگ میخواهند یا چه اهدافی دارند. آنها ممکن است بدون تعریف دقیق از چالشها و خواستههای خود، به جلسات مراجعه کنند. کوچ باید با پرسشهای هدفمند و روشهای کاوشی، به مراجع کمک کند تا اهداف و خواستههای خود را روشن کرده و مسیر مشخصتری را برای خود ترسیم کند.
مراجعین متکی به دلایل خارجی:
برخی مراجعان به جای آنکه خودشان مشتاق به تغییر باشند، ممکن است تحت فشار دیگران مانند خانواده، همکاران یا دوستان به جلسات کوچینگ آمده باشند. این افراد به دلیل عدم انگیزه درونی برای تغییر، ممکن است به سختی وارد فرآیند کوچینگ شوند و همکاری لازم را از خود نشان ندهند. کوچ باید تلاش کند انگیزههای درونی این مراجعان را بیدار کند و به آنها کمک کند تا خودشان به دلایل شخصی و واقعی برای تغییر برسند.
مراجعین دارای نگرش منفی:
این دسته از مراجعان معمولاً با دیدگاههای بدبینانه به جلسات کوچینگ میآیند و باور دارند که هیچچیزی در زندگی آنها نمیتواند بهتر شود. آنها ممکن است به روشهای کوچینگ یا حتی توانایی خودشان در ایجاد تغییرات شک داشته باشند. کوچ باید بهدقت و با صبر، به این افراد کمک کند تا نگرشهای منفیشان را شناسایی کرده و راههایی برای تغییر این نگرشها و دیدگاههای بدبینانه پیدا کنند.
مراجعین متکی به دلایل خارجی:
برخی مراجعان به جای آنکه خودشان مشتاق به تغییر باشند، ممکن است تحت فشار دیگران مانند خانواده، همکاران یا دوستان به جلسات کوچینگ آمده باشند. این افراد به دلیل عدم انگیزه درونی برای تغییر، ممکن است به سختی وارد فرآیند کوچینگ شوند و همکاری لازم را از خود نشان ندهند. کوچ باید تلاش کند انگیزههای درونی این مراجعان را بیدار کند و به آنها کمک کند تا خودشان به دلایل شخصی و واقعی برای تغییر برسند.
مراجعین بیثبات:
برخی مراجعان از نظر احساسی و روانی بیثبات هستند و ممکن است نتوانند به طور پیوسته در جلسات حضور داشته باشند یا به تعهدات خود عمل کنند. آنها ممکن است در یک جلسه بسیار انگیزه داشته باشند و در جلسه بعدی کاملاً بیعلاقه و بیانرژی ظاهر شوند. کوچ باید با ایجاد فضای حمایتی و به کار بردن استراتژیهای مناسب، به این مراجعان کمک کند تا پایداری بیشتری در فرآیند کوچینگ به دست آورند و انگیزه خود را حفظ کنند.
مراجعین با نقش قربانی:
افرادی که نقش قربانی به خود میگیرند، از لحاظ روانی خود را شکست خورده و ناامید می پندارند. آنها معتقدند که زندگی تحت کنترلشان نیست و قربانی بیچون و چرای شرایط نامساعد محیط و رفتارهای دیگران هستند. این مراجعان ممکن است در زندگی خود الزما شکست نخورده باشند یا ضربه ایی شدید ندیده باشند؛ فقط وجود این احساس که در رابطه، کار یا زندگی خود موفق نیستند آنها را مستعد گرفتن نقش قربانی میسازد. مراجعانی که در این نقش فرو رفتهاند، چون نمیتوانند بار شکست و ناکامی را بپذیرند، برای پوشش دادن ضعفهای خود به دنبال فردی مقصر میگردند.
بعضی از خصوصیات افراد دارای نقش قربانی عبارتند از:
- داشتن باورهای منفی در زندگی؛
- عدم تلاش برای حل مشکلها و زود تسلیم شدن؛
- واگذاری کنترل زندگی خود به دیگران؛
- عدم پذیرش مسئولیت انتخابهای خود؛
- مقصر دانستن دیگران؛
- داشتن رفتارهای خودمخرب و شماتت و مجازات خود؛
اگر خصوصیتهای بالا، در مراجعی شدید باشد، کوچ نمی تواند برای او کاری کند؛ زیرا چنین فردی نیاز به درمان های روانشناختی دارد. اما بسیاری از مراجعان هم هستند که این خصوصیتها در آن ها وجود دارد اما شدید نیست که نیاز به ارجاع به رواندرمانگر داشته باشد.
مراجعانی با نقش قربانی اغلب از الگوی رفتاری زیر پیروی می کنند:
- هدف آنها از جلسه کوچینگ تغییر دادن دیگران است؛
- دوست ندارند به پرسشهایی که به نقش آنها در بروز مشکل اشاره دارد، پاسخ بدهند؛
- باورد دارند اطرافیان با آنها سر جنگ دارند؛
- از شرایط و اوضاع همیشه ناراضی هستند و هیچ اتفاق خوبی در زندگیشان از نظر آن ها رضایت بخش نیست؛
نکته مهم:
در نظر داشته باشید یک کوچ در جلسه صفر با مراجع اگر نشانه هایی از موارد گفته شده را مشاهده کند باید مراجع را به درمانگر یا حوزه مربوطه انتقال دهد.
مدیریت مراجعان سخت در کوچینگ
کوچ، برای کمک به مراجعان سرسخت و مدیریت درست جلسه، باید به پسزمینه و بستری که مراجع به آن تعلق دارد و ریشه و دلیل بروز این رفتارها در او، توجه کند. کوچ، برای شکستن مقاومت مراجعان سخت، باید به حرفهای او خیلی خوب و با دقت گوش دهد و با او همدلی کند. این رفتار باعث جلب اعتماد این دسته از مراجعان میشود. زمانی که مراجع سخت احساس کند کوچ او را فهمیده و به او اهمیت میدهد، راحتتر با کوچ خود همراه میشود. توجه به دغدغههای مراجعان سخت باعث ایجاد احساس امنیت و جلب اعتماد آنها به کوچ میشود و از لجبازی و سرسختیشان میکاهد.
یکی از پرسشهایی که کوچ در جلسۀ اول، باید از مراجع خود بپرسد، تجربۀ استفادۀ او از خدمات کوچینگ، در گذشته است. درصورتیکه مراجع بیان کند که درگذشته تجربه استفاده از جلسۀ کوچینگ داشته یا حتی به رواندرمانگران مراجع کرده است؛ باید دلیل پایان یافتن جلسات آنها را جویا شود. به این شیوه، کوچ متوجه خواهد شد مراجعش از چه چیزی دلخور شده است و باید برای جلب همکاری او از چه استراتژیهایی استفاده کند. البته مشکل بعضی از مراجعان سخت چنان شدید است که باید از خدمات رواندرمانگری استفاده کنند تا به نتیجه دلخواه برسند. استفاده از خدمات کوچینگ، هیچ کمکی به بهبود شرایط این دسته از مراجعان نخواهد کرد؛ زیرا کوچ، در زمینۀ درمان اختلالها و مشکلات روانی، هیچ تخصصی ندارد و نمیتواند به این مراجعین کمک چندانی کند. اصرار برای کار با این دسته از مراجعان و اجتناب از ارجاع آنها به افراد متخصص، فقط باعث فرسایش شغلی کوچ میشود.