داستان تاريخچه کوچینگ از روستایی به نام “کاکس” “KOCS” در شمال غربی مجارستان شروع می شود؛ امرار معاش روستایان کاکس از حمل کالا بین وین و بوداپست بوسیله چرخ هایی دست سازِ خود بود، تا اینکه عده ای که نام آنها در تاریخ مشخص نیست، کالسکه ای را ساختند که نسبت به سایر چرخهای حمل و نقلی و کالسکه های آن زمان بزرگ تر و راحت تر بودند. بعدها این کالسکه ها با نام “کالسکه های کاکس” شناخته و استفاده می شدند.
در قرن شانزدهم میلادی کالسکه جزو وسایل نقلیه ای محسوب میشد که کاملاً در سراسر اروپا مورد استفاده قرار می گرفت. این واژه بعدها به “گوچ” “COACH” در زبان انگلیسی تغییر شکل داد و در نهایت کوچ به کالسکه ای اطلاق میشد که مسافری را بطور خصوصی با پرداخت مبلغی، از مبدأیی مشخص به مقصدی مشخص انتقال میداد.
کوچینگ هم مانند یک کالسکه، وسیله ایست برای رسیدن از موقعیت A به موقعیت B با سرعتی بسیار بالاتر و لذتی فراتر از حد معمول؛ نقطه A موقعیت کنونی فرد یا سازمان و نقطه B مقصد و هدفیست که فرد یا سازمان تمایل به رسیدن به آن را دارد که برای خیلی از افراد این نقطه نامشخص و گاهاً موقعیتی دور از انتظار و دستیابی به آن با ترس همراه است.
واژه “کوچینگ” “COACHING” نیز برگرفته از کلمه کوچ است. این کلمه در آلمانی با کلمه “Kutsche” در فرانسه با کلمه “Coche” و در فارسی “کوچ” یا “مربی” شناخته می شود.
کوچینگ ترکیبی از رشته های، فلسفه، مدیریت عرفان و روانشناسی مثبت گرا است و در عین حال نیز با این رشته ها متمایز و متفاوت است. کوچینگ یک حرفه رو به رشد در جهان و یک سبک جدیدی از آموزش و یادگیری است که در آن به افراد آموزش داده میشود که چگونه خود بدنبال یادگیری رفته و خود را رشد دهند. در اینصورت است که می توانند قفل درونی خود را باز کرده و پتانسیل درونیشان را به حداکثر برسانند.
اگر بخواهیم به تاریخچه کوچینگ نگاهی بیاندازیم شاید بتوان گفت که کوچینگ حرفه و یا رشته جدیدی نیست که به یکباره بوجود آمده باشد؛ کوچینگ سالیان متمادی است که در خانه ها از حمایت پدر و مادرها از فرزندان خود در جهت رشد گرفته تا سازمانهای بزرگی که در آنها مدیران ارشد اعضای تیم خود را با ارائه بازخوردهای سازنده، به چالش کشیدن، درک و همدلی در جهت عبور از چالشها و رشد سازمان و کسب و کار مورد استفاده قرار می گرفته و می گیرد.
بنابراین میتوان گفت که کوچینگ از عصر حجر بوده است. اما اگر بخواهیم نگاهی به این بیاندازیم که کوچینگ به معنای امروزی خود از چه زمانی شکل گرفت، شاید بتوان گفت که واژه کوچینگ در ابتدا بطور رسمی تا پیش از دهه ۱۹۸۰ در محیطهای ورزشی به کار رفته است.
در سال ۱۹۷۴ “W. Timothy Gallwey” کتابی تحت عنوان “بازی درونی تنیس” یا “THE INNER GAME OF TENNIS” نوشت که به طرز قابل توجهی اثر عمیقی بر توسعه کوچینگ گذاشت. گالوی که یک مربی تنیس بود، در حین تدریس با کنجکاوی و عمیقتر شدن در رفتارهای شاگردان خود توانست سبک جدیدی در بازی تنیس خلق کند و کتاب او در آن سال در این زمینه به تیتراژی میلیونی رسید.
او در این کتاب اشاره دارد که در بازی تنیس شخصی را که همواره او را رقیب خود می پنداشتیمش در اصل دوست ما است که باعث رشد و حرکت ما میشود و رقیب اصلی ما، در حقیقت خود ما هستیم. یک رقیب درونی که منتقد درونی ما است؛ صدایی درون ما که قضاوت و انتقاد میکند و همیشه قدم بعدی هر حرکت ما را منفی حدس می زند و به جای کمک به رشد در واقع مانع درونی ما می شود.
در پی انتشار موفقیت آمیز کتاب بازی درونی تنیس، شرکتهای مختلفی از جمله “آی بی ام”، “اپل”، “کوکولا” و… از گالوی در جهت کمک در برنامه های توسعه منابع انسانی و مدیریت تغییر و …. دعوت کردند. بنابراین دیری نگذشت که روش کاری تیموتی گالوی به عنوان یک سبک نوین در مدیریت و دنیای کسب و کار بود، مطرح شد.
در اوایل دهه هشتاد “Thomas J. Leonard” در شکل گیری و توسعه کوچینگ به معنای واقعی امروزی اش نقش بسیار بسزایی را ایفا کرد. او به عنوان مدیر بودجه در “Landmark Education” فعالیت میکرد و دریافت، افرادی که برای مشاوره مالی به او مراجعه میکنند به چیزی فراتر از نصیحت های سرمایه گذاری نیاز دارند و سرمایه گذاریهای مالی تنها بخش کوچکی از مشکل است. او دریافت که مردم به دنبال راهکارهایی در مورد کل زندگیشان هستند بنابراین شروع به کار در رابطه با کلیه جنبه های زندگی کرد و از آن پس نام خود را کوچ گذاشت.
توماس لئونارد زمانی که افراد را در رابطه با موضوع خاصی کوچ میکرد شروع به جمع آوری و استفاده اطلاعات از دیگر بخشهای زندگی فرد نیز میکرد و این نقطه آغاز شکل گیری فرآیند و جلسات کوچینگ بود. از بزرگترین خدماتی که توماس لئونارد برای حرفه کوچینگ انجام داده است، در سال دهه ۱۹۸۰ است که فدراسیون بین المللی کوچینگ (ICF) را در آمریکا تأسیس کرد. امروزه او به عنوان مؤسس این فدراسیون و از چهره های تأثیر گذار این حرفه به شمار می آید.
نقشی را که توماس لئونارد در آمریکا در زمینه کوچینگ بازی کرد، همزمان “John Alexander Graham“ همان نقش را در انگلستان و اروپا ایفا می کردند و تأثیر فراوانی در گسترش کوچینگ در این کشورها داشتند.
در سال ۱۹۸۵، “الکساندر” بر اساس آموزه های “تیموتی گالوی” و کتاب “بازی درونی تنیس” مدل گرو (GROW) را که یکی از معروفترین و پرکاربردترین مدلها کوچینگ است را مطرح و مورد استفاده قرار داد.
“ویتمور“ در سال ۱۹۹۲ کتاب بسیار پرفروشش با نام “کوچینگ عملکرد” یا “COACHING for PERFORMANCE” را منتشر کرد که در آن از ایده های کتاب بازی درونی تنیس در زمینه کسب و کار استفاده کرده است؛ همچنین در این کتاب مدل کوچینگ GROW را معرفی نمود.
کوچینگ امروزه یکی از حرفه های پر طرفدار و مؤثر در جهان بویژه در کشورهای پیشرفته و صنعتی از جمله آمریکا، انگلستان، استرالیا، کانادا، ژاپن و… می شود و افراد مختلف و بویژه سازمانها از خدمات کوچها بهره می گیرند. در ایران نیز کوچینگ حدود یک دهه است که بطور رسمی طبق استانداردهای جهانی در آموزشگاه های مختلف آموزش داده میشود و کوچ های فارسی زبان در حوزههای مختلف در حال ارائه خدمات کوچینگ هستند.
3 پاسخ
فکر نمیکردم رشته کوچینگ چنین تاریخچه ای داشته باشه جالب بود برام
خیلی برام جالب بود که تاریخچه کوچینگ قدمت خیلی زیادی نداره اما اگر دقت کنیم همیشه توی تاریخ بهش پرداخته و عمل شده.
دقیقا همین طوره خانم قاسمی به تاریخچه کوچینگ از دو جهت میشه پرداخت؛ یکی معنی و مفهوم اون در گذر زمان، دومی کوچینگ با مفهوم تکامل یافته امروزیش.
کوچینگ از ابتدای همراه انسان بوده فقط نمیدونستیم که این اسمش کوچینگه