همانطور که در مباحث قبلی اشاره شد، یک کوچ حرفهای برای کار با افراد و سازمانها از طیف گستردهای از مهارتها و فرآیندهای معتبر استفاده میکند. نکته مهم این است که کوچینگ، یک فرآیند ثابت و یکسان برای همه نیست. در واقع، یک کوچ خوب میداند که باید فرآیند را با توجه به نیازهای خاص مراجع، سفارشیسازی کند تا بهترین نتیجه را به همراه داشته باشد.
از مهارتهای مختلف کوچینگ ممکن است همزمان استفاده شود. اما نکته حیاتی این است که کوچ، پیش از شروع هر نوع فرآیندی، باید درک عمیقی از خود داشته باشد؛ یعنی از ارزشها، نیازها، علایق، تواناییها، شخصیت، حساسیتها، نقاط قوت و نقاط قابل بهبود خود آگاه باشد. چرا؟ زیرا آگاهی از خود به کوچ کمک میکند تا اثر هر رفتاری را که ممکن است بر روابطش با دیگران بگذارد، درک کند. تنها در این صورت است که کوچ میتواند با ترکیب درست مهارتها، به مراجعین خود کمک کند تا به نتایج مطلوب دست یابند.
در این پست، به طور خلاصه به معرفی مهارتهای کوچینگ میپردازیم و نشان میدهیم که چگونه این مهارتها میتوانند به رشد و موفقیت مراجعین کمک کنند.
مهارت های کوچینگ چیست؟
در حرفه کوچینگ، موفقیت یک کوچ به فاکتورهای متعددی بستگی دارد. این فاکتورها شامل دانش، تجربه، مدل و ساختار کوچینگ، و شخصیت فرد کوچ است. اما چیزی که بین تمامی کوچهای حرفهای مشترک است، استفاده از مجموعهای از ابزارها و مهارتهاست که در جلسات کوچینگ به کار میگیرند. این ابزارها به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم میشوند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
مهارتهای اصلی در کوچینگ
یکی از مهمترین بخشهای حرفه کوچینگ، مهارتهای اصلی کوچینگ است که توسط فدراسیون جهانی کوچینگ (ICF) تعریف شدهاند. این مهارتها شامل 11 صلاحیت کلیدی کوچینگ هستند که هر یک دارای جزئیاتی است که علاقهمندان میتوانند با مراجعه به سایت فدراسیون بیشتر درباره آنها مطالعه کنند. زمانی که یک کوچ به درستی این مهارتها را به کار گیرد و بر آنها مسلط باشد، جلسات کوچینگ از دید فدراسیون کامل و مؤثر ارزیابی میشوند.
مهارتهای فرعی در کوچینگ
علاوه بر مهارتهای اصلی، برخی کوچها از ابزارهای جانبی و فرعی نیز استفاده میکنند تا فرآیند کوچینگ را تقویت کنند. این ابزارها شامل منتورینگ، مشاوره، استفاده از آزمونهای شخصیتی و تکنیکهای متنوعی مانند EFT، Disk، NLP و MBTI است. هرگاه کوچ تصمیم بگیرد از این مهارتهای فرعی استفاده کند، باید مراجع خود را از این تغییر مطلع سازد و به او توضیح دهد که قرار است از چه ابزارهایی استفاده شود و اینکه بهطور موقت “کلاه کوچینگ” خود را کنار گذاشته است.
مهارت های کوچینگ طبق استانداردهای فدراسیون جهانی کوچینگ
در دنیای کوچینگ، یک کوچ حرفهای باید به مجموعهای از مهارتها و صلاحیتها مجهز باشد تا بتواند به مراجعین خود کمک کند به بهترین نتایج دست یابند. این مهارتها بر اساس دستورالعملهای اخلاقی و معیارهای حرفهای فدراسیون جهانی کوچینگ (ICF) تعریف شدهاند و به 11 صلاحیت اصلی تقسیم میشوند. این صلاحیتها در چهار دسته اصلی قرار میگیرند که به هر کوچ کمک میکنند تا فرآیند کوچینگ را به بهترین شکل ممکن هدایت کند.
۱۱ صلاحیت اصلی کوچینگ
مهارتهای هماهنگی با دستورالعملهای اخلاقی و معیارهای حرفهای
هر کوچ باید با ارزشها و رفتارهای اخلاقی که بر اساس استانداردهای بینالمللی تعریف شدهاند، کاملاً همگام باشد.مهارتهای تنظیم قرارداد و چهارچوب
توانایی تعیین ساختار و قرارداد مشخص با مراجع، از اولین اصول کوچینگ موفق است.مهارتهای ایجاد فضای مورد اعتماد
یک کوچ باید فضایی فراهم کند که مراجعین در آن احساس اعتماد و راحتی کنند.مهارتهای حضور و توجه کامل در فرآیند کوچینگ
تمرکز کامل بر مراجع و فرآیند کوچینگ یکی از کلیدهای موفقیت است.مهارتهای گوش دادن فعال
توانایی شنیدن و درک عمیق صحبتهای مراجع و توجه به جزئیات از مهارتهای حیاتی است.مهارتهای پرسیدن سؤالات قدرتمند
سؤالاتی که بتوانند مراجع را به تفکر عمیق و کاوش در خود وادار کنند.مهارتهای ارتباط قوی و بیواسطه
یک کوچ باید بتواند به صورت مستقیم و مؤثر با مراجع ارتباط برقرار کند.مهارتهای ایجاد آگاهی
کوچ باید بتواند به مراجع کمک کند تا بینش و آگاهی بیشتری نسبت به خود و اهدافش پیدا کند.مهارتهای طراحی شیوههای عملکرد
ارائه استراتژیهایی که مراجع بتواند آنها را در زندگی شخصی یا کاری خود به کار گیرد.مهارتهای برنامهریزی و تعیین هدف
توانایی کمک به مراجع در تعیین اهداف مشخص و واقعبینانه.مهارتهای مدیریت پیشرفت و مسئولیتپذیری
کوچ باید به مراجع کمک کند تا پیشرفت خود را مدیریت کند و به اهداف خود پایبند باشد.
دستهبندی صلاحیتهای کوچینگ
این ۱۱ صلاحیت اصلی در چهار دسته زیر قرار میگیرند:
تعیین چهارچوب و اصول بنیادین
شامل تنظیم قرارداد و رعایت اصول اخلاقی.ایجاد رابطه بر اساس اعتماد و صمیمیت
ایجاد فضایی مطمئن و امن برای مراجع.برقراری ارتباط مؤثر
شامل گوش دادن فعال و پرسیدن سؤالات قدرتمند.تسهیل فرآیند آموزش و کسب نتیجه
تمرکز بر طراحی برنامه و مدیریت پیشرفت مراجع.
در ادامه، به بررسی برخی از این صلاحیتها و مهارتها میپردازیم که هر کوچ باید به آنها مجهز باشد.
مهارت اول کوچینگ: مهارتهای هماهنگی با دستورالعملهای اخلاقی و معیارهای حرفهای
یکی از اساسیترین مهارتهایی که هر کوچ حرفهای باید داشته باشد، هماهنگی با دستورالعملهای اخلاقی و معیارهای حرفهای است. کوچینگ، فرایندی حساس و مبتنی بر اعتماد است که در آن، مراجع اطلاعات شخصی و حیاتی خود را با کوچ به اشتراک میگذارد. به همین دلیل، کوچها باید به چارچوبهای اخلاقی پایبند باشند تا اطمینان حاصل شود که هر مرحله از این مسیر با احترام به ارزشهای انسانی و رعایت محرمانگی پیش میرود.
برای مثال، یکی از مهمترین اصول اخلاقی در کوچینگ، رعایت اصل محرمانگی است. کوچ نباید هیچ یک از اطلاعاتی را که در جلسات کوچینگ به دست آورده، بدون اجازه مراجع با دیگران به اشتراک بگذارد. تصور کنید که یک مراجع در جلسات کوچینگ درباره مشکلات کاری خود صحبت میکند؛ اگر این اطلاعات به هر نحوی فاش شود، اعتماد مراجع از بین میرود و فرایند کوچینگ ناکارآمد خواهد شد. به همین دلیل، کوچها موظف به رعایت دقیق این اصول هستند.
از طرف دیگر، هماهنگی با معیارهای حرفهای به این معنی است که کوچ باید همیشه دانش و مهارتهای خود را بهروز نگه دارد و در زمینههای مرتبط با کوچینگ مطالعه و یادگیری مداوم داشته باشد. بهطور مثال، یک کوچ حرفهای نه تنها باید از آخرین تکنیکها و ابزارهای کوچینگ مطلع باشد، بلکه باید قادر به تشخیص لحظاتی باشد که نیاز به مشاوره، منتورینگ یا دیگر رویکردهای جانبی دارد و بداند که چه زمانی باید “کلاه کوچینگ” خود را کنار بگذارد تا از ابزارهای دیگر استفاده کند.
این تعهد به اخلاق و معیارهای حرفهای، ضامن کیفیت و اعتبار فرآیند کوچینگ است و کمک میکند که کوچها بهعنوان متخصصان معتبر و قابل اعتماد شناخته شوند.
👈 این مقاله میتواند تکمیلکننده دانش شما باشد: منشور اخلاقی در کوچینگ + دانلود PDF منشور اخلاقی ICF
مهارت دوم کوچینگ: مهارتهای تنظیم قرارداد و چهارچوب در کوچینگ
تنظیم قرارداد و تعیین چهارچوب مشخص از اولین و مهمترین مهارتهایی است که یک کوچ باید به آن مسلط باشد. این مهارت نه تنها پایهگذار رابطهای روشن و شفاف بین کوچ و مراجع است، بلکه اطمینان حاصل میکند که هر دو طرف از انتظارات، اهداف و مسئولیتهای خود در طول فرآیند کوچینگ آگاه هستند. قرارداد مشخص میکند که چه موضوعاتی در جلسات پوشش داده خواهد شد، زمانبندی جلسات چگونه است و چه استانداردهایی باید رعایت شود.
به عنوان مثال، تصور کنید مراجع میخواهد در زندگی حرفهای خود پیشرفت کند و از کوچ کمک میخواهد. در این شرایط، کوچ باید در جلسه اول چهارچوبهای کار را مشخص کند؛ از تعداد جلسات تا مدت زمان هر جلسه، نوع تعاملها و حتی هزینهها. همچنین، تعیین اهداف واضح برای هر مرحله از کوچینگ به مراجع کمک میکند تا مسیری روشن و قابل اندازهگیری برای پیشرفت خود داشته باشد.
این قرارداد همچنین برای مدیریت انتظارات حیاتی است. برای مثال، اگر کوچ نگوید که چه انتظاری از مراجع در طول جلسات دارد و برعکس، مراجع ممکن است تصور کند که کوچ به تنهایی وظیفه حل تمام مشکلاتش را دارد، که قطعاً چنین نیست. تنظیم قرارداد و چهارچوب به هر دو طرف کمک میکند که بدانند چه چیزی در طول فرآیند کوچینگ از آنها انتظار میرود و مسیر مشخصی برای دستیابی به نتایج فراهم میکند.
مهارت سوم کوچینگ: مهارتهای ایجاد فضای مورد اعتماد
ایجاد فضای اعتماد در کوچینگ یک هنر ظریف است که کوچ باید با دقت و مهارت آن را شکل دهد. این مهارت به کوچ اجازه میدهد تا مراجع احساس کند در فضایی امن قرار دارد؛ جایی که میتواند بدون هیچ ترس یا اضطرابی از قضاوت شدن، درباره چالشها و مسائل خود صحبت کند.
برای ایجاد چنین فضایی، کوچ باید با گوش دادن فعال، همدلی و احترام به مراجع، رابطهای بر پایه اعتماد و صمیمیت برقرار کند. یکی از تکنیکهای مؤثر برای این کار، نشان دادن همدلی عمیق و پذیرش بدون قید و شرط است؛ یعنی کوچ نه تنها به حرفهای مراجع گوش میدهد، بلکه واقعاً احساسات و تجربیات او را درک میکند. برای مثال، وقتی مراجع از شکستها یا ترسهایش صحبت میکند، کوچ با همدلی و بدون هرگونه پیشداوری، به او کمک میکند احساس امنیت بیشتری داشته باشد.
از طرف دیگر، حفظ محرمانگی نیز یکی از عوامل کلیدی در ایجاد این فضا است. مراجع باید اطمینان داشته باشد که تمامی اطلاعات و صحبتهایی که در جلسات کوچینگ مطرح میکند، کاملاً محرمانه باقی میماند و به هیچ وجه به افراد دیگر منتقل نمیشود. این اعتماد به کوچ، به مراجع اجازه میدهد تا بدون نگرانی از عواقب بیرونی، به خودشناسی و رشد فردی بپردازد.
مهارت چهارم و پنجم کوچینگ: مهارتهای حضور، توجه کامل و گوش دادن فعال
ایجاد فضای اعتماد در کوچینگ یک هنر ظریف است که کوچ باید با دقت و مهارت آن را شکل دهد. این مهارت به کوچ اجازه میدهد تا مراجع احساس کند در فضایی امن قرار دارد؛ جایی که میتواند بدون هیچ ترس یا اضطرابی از قضاوت شدن، درباره چالشها و مسائل خود صحبت کند.
برای ایجاد چنین فضایی، کوچ باید با گوش دادن فعال، همدلی و احترام به مراجع، رابطهای بر پایه اعتماد و صمیمیت برقرار کند. یکی از تکنیکهای مؤثر برای این کار، نشان دادن همدلی عمیق و پذیرش بدون قید و شرط است؛ یعنی کوچ نه تنها به حرفهای مراجع گوش میدهد، بلکه واقعاً احساسات و تجربیات او را درک میکند. برای مثال، وقتی مراجع از شکستها یا ترسهایش صحبت میکند، کوچ با همدلی و بدون هرگونه پیشداوری، به او کمک میکند احساس امنیت بیشتری داشته باشد.
از طرف دیگر، حفظ محرمانگی نیز یکی از عوامل کلیدی در ایجاد این فضا است. مراجع باید اطمینان داشته باشد که تمامی اطلاعات و صحبتهایی که در جلسات کوچینگ مطرح میکند، کاملاً محرمانه باقی میماند و به هیچ وجه به افراد دیگر منتقل نمیشود. این اعتماد به کوچ، به مراجع اجازه میدهد تا بدون نگرانی از عواقب بیرونی، به خودشناسی و رشد فردی بپردازد.
مهارت ششم کوچینگ: مهارتهای پرسیدن سؤالات قدرتمند
پرسیدن سؤالات قدرتمند یکی از مهمترین ابزارهای کوچ برای کمک به شفافسازی افکار و حل چالشهای مراجع است. کوچینگ مؤثر بر پایه گوش دادن فعال و پرسیدن سؤالات دقیق بنا شده است که مراجع را به تفکر عمیقتر و یافتن راهحلهای نوین سوق میدهد. این مهارت نه تنها به کوچ کمک میکند تا مراجع را درک کند، بلکه به مراجع امکان میدهد تا خودش را بهتر بشناسد و ایدههای خود را سازماندهی کند.
بسیاری از افراد از مواجهه با سؤالات فرار میکنند، اما اگر فضای امنی ایجاد شود و سؤالات به موقع و دقیق پرسیده شوند، نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت. در جلسات کوچینگ، پرسش و پاسخ اساسیترین رویکرد برای رسیدن به راهحلهای شخصی است. به جای دادن دستورات، کوچ با پرسیدن سؤالات درست به مراجع کمک میکند تا خودش راهحل را پیدا کند.
سؤالات نباید برای آگاهی کوچ پرسیده شوند، بلکه هدف آنها افزایش آگاهی و مسئولیتپذیری مراجع است. این پرسشها به مراجع کمک میکنند تا با اعتماد به نفس به تواناییهای خود پی ببرد و در نهایت به حل مشکلات و رسیدن به اهدافش دست یابد.
مهارت هفتم کوچینگ: مهارتهای پرسیدن سؤالات قدرتمند
پرسیدن سؤالات قدرتمند یکی از مهمترین ابزارهای کوچ برای کمک به شفافسازی افکار و حل چالشهای مراجع است. کوچینگ مؤثر بر پایه گوش دادن فعال و پرسیدن سؤالات دقیق بنا شده است که مراجع را به تفکر عمیقتر و یافتن راهحلهای نوین سوق میدهد. این مهارت نه تنها به کوچ کمک میکند تا مراجع را درک کند، بلکه به مراجع امکان میدهد تا خودش را بهتر بشناسد و ایدههای خود را سازماندهی کند.
بسیاری از افراد از مواجهه با سؤالات فرار میکنند، اما اگر فضای امنی ایجاد شود و سؤالات به موقع و دقیق پرسیده شوند، نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت. در جلسات کوچینگ، پرسش و پاسخ اساسیترین رویکرد برای رسیدن به راهحلهای شخصی است. به جای دادن دستورات، کوچ با پرسیدن سؤالات درست به مراجع کمک میکند تا خودش راهحل را پیدا کند.
سؤالات نباید برای آگاهی کوچ پرسیده شوند، بلکه هدف آنها افزایش آگاهی و مسئولیتپذیری مراجع است. این پرسشها به مراجع کمک میکنند تا با اعتماد به نفس به تواناییهای خود پی ببرد و در نهایت به حل مشکلات و رسیدن به اهدافش دست یابد.
مهارت هشتم کوچینگ: مهارتهای ارتباط قوی و بیواسطه
ارتباط بیواسطه به معنای شفاف و واضح بودن در بیان احساسات، نظرات و بازخوردها است، به شکلی که مراجع به وضوح پیام کوچ را درک کند و از آن بهرهمند شود.
یک کوچ حرفهای باید بتواند بدون ترس از قضاوت، بازخوردهای سازندهای به مراجع ارائه دهد و در عین حال فضایی ایجاد کند که مراجع نیز احساس کند میتواند به صورت آزادانه و بدون ملاحظه نظرات و احساسات خود را بیان کند. این ارتباط دو طرفه به تقویت اعتماد و همکاری بین کوچ و مراجع منجر میشود.
برای مثال، زمانی که مراجع به دلیل یک چالش خاص دچار سردرگمی است، کوچ با استفاده از ارتباط بیواسطه میتواند بازخوردی صریح و در عین حال حمایتگر ارائه دهد که هم انگیزهدهنده باشد و هم به مراجع کمک کند تا از دیدگاهی تازه به مسئله نگاه کند. این نوع ارتباط، علاوه بر تقویت رابطه، به مراجع کمک میکند تا با وضوح بیشتری به حل مسائل خود بپردازد و تصمیمات بهتری بگیرد.
در نهایت، مهارت ارتباط قوی و بیواسطه به کوچ اجازه میدهد تا تأثیر عمیقتری بر مراجع داشته باشد و او را در مسیر رشد و توسعه هدایت کند.
مهارت نهم کوچینگ: مهارتهای طراحی شیوههای عملکرد
ارتباط بیواسطه به معنای شفاف و واضح بودن در بیان احساسات، نظرات و بازخوردها است، به شکلی که مراجع به وضوح پیام کوچ را درک کند و از آن بهرهمند شود.
یک کوچ حرفهای باید بتواند بدون ترس از قضاوت، بازخوردهای سازندهای به مراجع ارائه دهد و در عین حال فضایی ایجاد کند که مراجع نیز احساس کند میتواند به صورت آزادانه و بدون ملاحظه نظرات و احساسات خود را بیان کند. این ارتباط دو طرفه به تقویت اعتماد و همکاری بین کوچ و مراجع منجر میشود.
برای مثال، زمانی که مراجع به دلیل یک چالش خاص دچار سردرگمی است، کوچ با استفاده از ارتباط بیواسطه میتواند بازخوردی صریح و در عین حال حمایتگر ارائه دهد که هم انگیزهدهنده باشد و هم به مراجع کمک کند تا از دیدگاهی تازه به مسئله نگاه کند. این نوع ارتباط، علاوه بر تقویت رابطه، به مراجع کمک میکند تا با وضوح بیشتری به حل مسائل خود بپردازد و تصمیمات بهتری بگیرد.
در نهایت، مهارت ارتباط قوی و بیواسطه به کوچ اجازه میدهد تا تأثیر عمیقتری بر مراجع داشته باشد و او را در مسیر رشد و توسعه هدایت کند.
مهارت دهم کوچینگ: مهارتهای برنامهریزی و تعیین هدف
در فرآیند کوچینگ، تعیین هدفهای دقیق و مشخص بسیار اهمیت دارد، زیرا اهداف مبهم به ندرت به نتیجه میرسند. یک کوچ حرفهای با استفاده از ابزارهایی مانند مدل SMART (ویژهسازی، اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان) به مراجع کمک میکند تا اهدافی تعیین کند که هم انگیزهبخش و هم قابل اجرا باشند.
برای مثال، اگر مراجع هدفی همچون “پیشرفت در کار” داشته باشد، کوچ با پرسشهای هدایتکننده او را به سمت تعیین هدفی دقیقتر مانند “افزایش مهارتهای رهبری در شش ماه آینده” سوق میدهد. سپس با تنظیم یک برنامه مشخص که شامل مراحل عملیاتی، منابع لازم و نقاط بررسی پیشرفت است، مراجع را در مسیر دستیابی به هدف راهنمایی میکند.
برنامهریزی دقیق به مراجع کمک میکند تا نه تنها دید روشنی نسبت به مسیر پیشرو داشته باشد، بلکه با انگیزه بیشتری به سمت اهداف خود حرکت کند. این مهارت به کوچها اجازه میدهد تا به مراجعین خود کمک کنند تا برنامههای خود را به طور مداوم ارزیابی کنند و در صورت نیاز تغییرات لازم را اعمال کنند، تا در نهایت به موفقیت دست یابند.
مهارت یازدهم کوچینگ: مهارتهای مدیریت پیشرفت و مسئولیتپذیری
یکی از مهارتهای مهم در کوچینگ، توانایی مدیریت پیشرفت و ایجاد حس مسئولیتپذیری در مراجع است. این مهارت به کوچ اجازه میدهد تا مراجع را در مسیر دستیابی به اهدافش همراهی کند و اطمینان حاصل کند که او به طور مستمر در حال پیشرفت است.
مدیریت پیشرفت به این معناست که کوچ به مراجع کمک میکند تا گامهای عملی را که برای رسیدن به اهداف مشخص شدهاند، دنبال کند. این فرایند شامل تعیین معیارهای پیشرفت، بررسی و ارزیابی نتایج در هر مرحله و اصلاح برنامهها در صورت نیاز است. کوچ با بازخوردهای سازنده و نظارت منظم، مراجع را در مسیر درست نگه میدارد و انگیزه او را برای ادامه کار تقویت میکند.
مسئولیتپذیری در کوچینگ به معنای تقویت حس پاسخگویی مراجع نسبت به تصمیمات و اقداماتش است. کوچ با ایجاد فضایی که در آن مراجع احساس کند پاسخگوی عملکرد خود است، او را تشویق میکند تا به تعهدات خود پایبند بماند و اقدامات لازم را برای دستیابی به اهدافش انجام دهد.
برای مثال، وقتی مراجع هدفی تعیین میکند، کوچ با پرسشهایی همچون “چه زمانی قصد دارید این کار را انجام دهید؟” یا “چگونه مطمئن خواهید شد که به هدف خود رسیدهاید؟” مسئولیتپذیری مراجع را افزایش میدهد. این پرسشها نه تنها مراجع را به تفکر دقیقتر وادار میکند، بلکه او را تشویق میکند تا بر اقدامات خود نظارت داشته باشد و در قبال آنها پاسخگو باشد.
2 پاسخ
بسیار عالی
خسته نباشید
این مهارت ها همون صلاحیت هایی هست که یک کوچ باید داشته باشه؟
سلام دوست عزیز
مهارت های کوچینگ و صلاحیت های یک کوچ دو مفهوم مرتبط اما مجزا هستند. مهارت های کوچینگ همین مواردی هستند که اینجا گفتیم اما صلاحیت های کوچینگ به ویژگی های شخصیتی و حرفه ای کوچ اشاره دارد که به او در انجام وظایف به طور موثر کمک می کند.