برگزاری جلسه کوچینگ با کوچی کاملگرا

در تعریف کاملگرایی (کمالگرایی) از نگاه روان‌شناسی، کاملگرایی ویژگی شخصیتی است که خصوصیات آن، با تلاش فرد برای بی‌عیب‌ونقص بودن و تنظیم استانداردهایی برای بالاترین سطح عملکرد توصیف می‌شود و با خود-ارزیابیِ انتقادی و نگرانی در مورد ارزیابی دیگران نیز همراه است. در جلسه کوچینگ وقتی فرد از کاملگرایی صحبت می کند، کوچ کاملگرایی را از نگاه کوچی بررسی می کند چرا که هر فرد نسبت به هر کلمه تعریف مختص خود را دارد و معنی هر واژه در هر فرد با تعریف فرد دیگر می تواند متفاوت باشد.

در جامعه امروزی با پیشرفت روز به روز تکنولوژی و رسانه ها افراد در تلاش اند تا هر روز بهتر از روز قبل باشند و همچنین با توجه به نحوه تربیت خانواده و مدرسه بخش زیادی از افراد می خواهند همیشه در همه جا بهترین و کامل ترین فرد باشند. این مسئله در بسیاری از جلسه ها دیده می شود که اغلب افراد با نارضایتی از زندگی خود وارد جلسه کوچینگ میشوند و آگاه نیستند که ریشه ی این نارضایتی می تواند در کاملگرایی باشد. در این مقاله قصد داریم به کوچ ها کمک کنیم تا بتوانند این موضوع را خیلی زود در جلسه کوچینگ بفهمند و راهکارهایی برای چگونگی برگزاری چنین جلساتی ارائه می کند تا بیشترین اثربخشی را داشته باشند.

خصوصیات مراجعین کمالگرا

دربعضی از جلسه های کوچینگ، کوچی با موضوع عدم رضایت از زندگی وارد جلسه می شود، وقتی سوال می شود که منظور از رضایت از زندگی چیست؟ اگر فرد کامل گرا باشد، ممکن است با چنین جواب­هایی رو به رو شوید: یعنی بتوانم به همه کارها از جمله شغل، زندگی خانوادگی، وقت گذراندن با دوستان و… به طور عالی برسم.

وقتی موضوع شرح داده می شود فردی را میبینید که انقدر زمانش با کارهایی که ارزشمندی بالاتری برای فرد دارد پر شده است که به کارهای دیگر نمی رسد و یا انقدر قانون های مختلف برای هر چیزی می گذارد که در هنگام انجام کار اصلا با رضایت و حال خوب آن کار را انجام نمی دهد و یا اصلا آن کار را انجام نمی دهد.

این جاست که شما به عنوان کوچ با روشن کردن این نحوه عملکرد کوچی در زندگی، او را نسبت رفتارش آگاه می کنید به دلیل کمالگرایی است که از زندگی رضایت ندارد و مثل یک نور چراغ خاموش این بخش از زندگی او را روشن می کنید.

به عنوان یک کوچ ، ممکن است با طیف وسیعی از افراد برخورد کنید. بعضی از آن ها خودشان می گویند کاملگرا هستند. آنها ممکن است لزوما کامل گرا نباشند، اما فکر می کنند که این ویژگی را دارند و خودشان را متقاعد کرده اند که نظراتشان درست است.

 این جا شما به عنوان کوچ آنها، باید آن ها را نسبت به دیدگاهی که نسبت به خود دارند، و از این دیدگاه استفاده کنید تا به اهدافشان برسند و اگر میخواهند آن را تغییر دهند. گاهی اوقات، این موقعیت ها می تواند فرار کوچی از واقعیتی که در آن زندگی می کنند باشد و کوچ با احتیاط باید این موضوع را برای کوچی واضح کند.

13 تکنیک که میتوان با آنها از مراجعین کمالگرا حمایت کرد تا به اهدافشان برسند:

1) معنی آن برچسب، (کاملگرا بودن) برای آنها را روشن کنید:

با باز کردن معنی و روشن کردن معنای آن برچسب برای کوچی او را متوجه کنید که “کاملگرا” به ندرت برای همه یکسان است. کشف منبع برچسب و این که چه می شود به خود می گوید کاملگرا اغلب به آگاهی های شگفت انگیزی منجر می شود. یک محیط امن ایجاد کنید که از طریق آن کوچ این اصطلاح را به شیوه‌ای ذهنی برای مقابله با اهداف پیش‌رو تعریف می‌کند.

2) نقاط مثبت شخصیت کوچی را به او ارائه دهید:

کاملگرایی می تواند ناشی از اعتماد به نفس پایین باشد. افراد با اعتماد به نفس پایین اغلب سعی می کنند محیط خود را کنترل کنند و می توانند نسبت به خود و دیگران بسیار سخت گیر باشند. ممکن است به نظر برسد که آن ها به حمایت زیادی نیاز ندارند، اما در واقع برعکس است. حتماً تقویت مثبت زیادی ارائه دهید زیرا افراد کاملگرا می توانند حساس باشند. همانطور که سخت کار می کنند کار با آنها آسان است.

3) کوچی را کوچ کنید نه مشکل را:

اگرچه کاملگرایی اغلب به عنوان یک فضیلت معرفی می شود، اما به احتمال زیاد صدای یک «منتقد درونی» و یک ویژگی محافظ است که برای حفظ کوچی از انتقاد طراحی شده است. به عنوان یک کوچ، باید مراقب باشم که درگیر صدای کاملگرا باشیم و خودمان را به جای کوچ کوچی، کوچ «مشکل» نبینیم.

4) آنها را با یک کمال گرا در حال بهبودی جفت کنید:

شما بهتر است آن فرد را با یک کامل گرا دیگر که در حال رفع این مشکل هست، در اولین تاریخ ممکن آشنا کنید. افراد کاملگرا به شما گوش نمی دهند و به نحوه ارتباط موثر شما با خودشان توجهی ندارند. کاملگراها در حال بهبودی می توانند جزئیاتی را بیان کنند که چگونه پایبندی آنها به این طرز فکر غیرواقعی می تواند آن ها را به سال ها از دست دادن فرصت ها برساند. نگران نباشید. تعداد زیادی از افراد در حال بهبودی در اطرافمان هستند.

5) هزینه و سود را در نظر بگیرید:

کاملگرایی برای هر کسی معنای متفاوتی دارد. در ابتدا تعریف کوچی را شفاف می‌کنیم. ما به هزینه و بازده کاملگرا بودن نگاه می کنیم. یعنی کاملگرایی برای کوچی چه مزیتی داشته یا اینکه با این ویژگی ضرر کرده است. از آنجا، ما به این خواهیم پرداخت که چه چیزی امکان ادامه دارد و چه چیزی را نمی توان ادامه داد. گام بعدی ایجاد طرح مشترکی است که امکان انجام آن وجود داشته باشد.

6) به آنها کمک کنید تا قدرت درونی خود را پیدا کنند:

یک کاملگرا در حالت ناتوانی زندگی می کند. ناتوانی که از درون می آید. شما یه عنوان کوچ باید به آنها کمک کنید تا قدرت درونی خود را کشف کنند. کوچ در جلسه به سمت آگاهی عاطفی و همدلی می رود. کاملگراها باید مغزشان را دوباره سیم کشی کنند. مثلا برای آگاهی از خودگویی منفی آنها، به آنها کمک کنید تا به زبان جدید دست یابند. یک مانترای(دعا به صورت زمزمه، خودگویی مثبت) روزانه می تواند کمک کند.

7) به آنها نشان دهید «به اندازه کافی خوب بودن» یعنی چه:

به آن‌ها کمک کنید تا فعالیت‌های ریسک‌پذیری را در نظر بگیرند، به این فکر کنند که «خوب» چگونه به نظر می‌رسد و سپس راهی را برای خروج از منطقه آسایش خود در نظر بگیرند، سپس در مورد فرصت هایی که دارند فکر کنند. انگیزه افراد متفاوت است، بنابراین کمک به آنها برای اینکه ببینند چگونه “آن را انجام دهند” یا “آن را به اندازه کافی خوب انجام دهند” ممکن است به جای تلاش برای کار یا فعالیت، آزاد باشد. کیفیت خوب است، اما کاملگرایی نیز می تواند محدود کننده باشد.

8) به آنها کمک کنید تا برای برتری تلاش کنند:

کامل بودن در تمام جنبه های زندگی ما یک هدف دست نیافتنی است. برای مثال، اگر ما در محل کار «کامل» باشیم، اغلب بخش‌های دیگر زندگی ما بسیار ناقص می‌شوند. اگرچه ممکن است کمال را از دست بدهیم، اما به احتمال زیاد ممکن است به برتری دست پیدا کنیم. بیشتر از کمال به تعادل و تعالی توجه میکنیم که زندگی آنها چقدر متعادل است، سپس چقدر زندگی آنها کامل است. تعالی هدفی به مراتب بهتر از کمال است.

9) روی هدف نهایی واقعی تمرکز کنید:

تمرکز بر کاملگرایی به این معنی است که ما روی هدف واقعی تمرکز نمی کنیم. حتی زمانی که کمال گرایی به دست می آید، همیشه چیز دیگری برای ویرایش و یا تغییر برای بهبود آن وجود دارد. کاملگرایی ما را به ارضای نیازی که درون ما وجود دارد نزدیک می کند تا رسیدن به هدف. روی هدف نهایی تمرکز کنید و زمانی که فرآیند نیاز به تغییر دارد، تغییر کنید.

10) ذهنیت ثابت در مقابل ذهنیت رشد را مورد بحث قرار دهید:

یکی از قدرتمندترین مفاهیم برای درک کاملگرایان خودشناس، تمایز بین ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد است. به این منظور به کوچی کمک کنید که از یک ذهنیت ثابت خارج شود، با انجام کارهای عمدی که با تمرکز بر یادگیری، تازگی و تمایل به شکست تمرین می شود. با وجود ناراحتی اولیه، این به طور کلی بسیار مفید خواهد بود.

11) مشخص کنید که آنها از چه می ترسند:

بزرگترین سوالی که وقتی کسی خود را کمال گرا می خواند بهتر است پرسیده شود این است که “از چه می ترسی؟” کمال از محل عدم اطمینان و نیاز به درست بودن می آید. اگر کوچی از موفقیت می ترسد، اغلب به کمال رو می آورد. اگر کوچی از شکست بترسد، تا حد کمال کار می کند. چرا؟ زیرا کمال دست نیافتنی است. ترس را پیدا کنید، کمال گرایی را حذف کنید.

12) مقدار ایده آل شاخص های موفقیت(کوچی چه چیزهایی را موفقیت می داند) را بیابید:

آنها را راهنمایی کنید تا تعدادی از شاخص های موفقیت خود را شناسایی کنند. افراد کامل گرا لیست بلندبالایی از نشانگرهای موفقیت دارند که مانع از رسیدن به اهدافشان می شود. این حالت “هرگز به اندازه، کافی نیست” را ایجاد می کند که آنها را از تجربه لذت موفقیت های کوچکتر و آن احساس دوست داشتنی “به اندازه کافی خوب است” باز می دارد. به آنها کمک کنید مهربانی به خود را پرورش دهند زیرا آن ها می توانند موفقیت های به ظاهر کوچکشان را هم ببینند و نشانگرهای موفقیتی را که برایشان قابل دستیابی و معنادار هستند شناسایی کنند.

13) کامل گرایی چابک را تمرین کنید:

کاملگرا بودن هیچ اشکالی ندارد! چیزی که در کاملگرایی اشکال دارد رفتارهای شماست که قابل کنترل هستند. از اینکه وقتی چیزی کامل نیست چه واکنشی نشان می‌دهید و چقدر طول می‌کشد تا کارها را کامل کنید، خودآگاه شوید، زیرا آنها باید کامل باشند. سپس یاد بگیرید که رفتارهای خود را در این زمینه مدیریت کنید. “کمال گرایی چابک” را تمرین کنید. در کامل گرایی چابک کوچی با آگاهی از کاملگرایی خود و دانستن شاخص های موفقیت کارها را کامل انجام می دهد.

نتیجه گیری

مراجعینی که با مسئله ی کاملگرایی وارد جلسه ی کوچینگ می شوند را میتوان به سه دسته تقسیم کرد؛ یک، کسی که خود را کاملگرا می داند ولی کاملگرا نیست در این زمان باید او را از این موضوع آگاه کرد. دومین فرد کسی است که می گوید کاملگرا ست در اینجا باید به فرد کمک کرد که علت این رفتارش را پیدا کند و سومین فرد کسی است که به کاملگرایی خود آگاه نیست ابتدا او را آگاه می کنید سپس برای ادامه روند از روش های بالا می توانید استفاده کنید.  در جلسه با  این افراد همدلی مداوم بسیار مفید است.